نرم افزار GNU Image Manipulation Program/GIMP
برنامه کار با عکس( GNU (GIMP راه حلی قدرتمند، جامع و مناسب برای کسانی است که می خواهند عکس های دیجیتال را دستکاری کنند، برای سایت گرافیک، طراحی و تولید نمایند، فرمت فایلی را تغییر دهند و نیز ترکیب های پیچیده و کیفیت بالایی را برای چاپ تولید کنند.
امکاناتGIMP شامل ویرایشگری مدرج و ابزار ترکیب قدرتمند، لایه ها و ماسک های لایه با بیش از 20 حالت ترکیب، پشتیبانی import وexport هزاران فرمت عکس، ماسک غیر شفاف، ابزارهای سطوح و منحنی ها جهت بهینه سازی عکس های دیجیتالی و ... می باشد.
سایت رسمی: http://www.gimp.org
هفته دفاع مقدس بر دلیرمردان عرصه ایثار ونبرد مبارک باد.
۱۸ سال زندگی در قرارگاه اشرف(قسمت سوم)...
پیش آمد که کسی هم تائید نشود؟
نه، همه را قبول کردند چون در آن زمان سازمان احتیاج به نیرو داشت و از طرفی هم کسی که از طریق پاکستان آمده بود هوادار سازمان بود و تنها کاری که میکردند طرف را چند روز تحت نظر قرار میدادند و سپس او را تائید میکردند.
از فضای پایگاه ضابطی بیشتر برایمان بگویید.
پایگاه ضابطی یک ساختمان چند طبقه در نزدیکی میدان فردوس عراق و ابتدای خیابان الرشید بود. در کل همه پایگاههای سازمان در بغداد، هتل یا ساختمانهای چند طبقهای بودند که سازمان یا آن را اجاره میکرد و یا میخرید.
این ساختمان چند طبقه دارای چندین واحد بود. که هر واحد یک مسئول جدا داشت که زیر نظر مسوول طبقه اداره میشد. هر طبقه نیز کار خاص خود را داشت مثلا یک طبقه اداری بود، طبقه دیگر کار پروسهها را انجام میداد، یک طبقه قسمت پذیرش بود و یک طبقه هم آسایشگاه که در آسایشگاه، زنها و مردها جدا بودند.
در ابتدا سازمان فقط 2 و 3 پایگاه در بغداد داشت ولی به تدریج با اضافه شدن پایگاههای دیگر مثل «جلال زاده»، «سیفی»، «سرپل» و غیره که همگی در یک منطقه از چهارراه آندلس تا میدان فردوس جمع شده بودند، این منطقه در اختیار مجاهدین قرار گرفت.
شما برای انتقال به عراق هزینهای هم پرداخت کردید؟
نه، همه هزینهها به عهده سازمان بود و حتی گفتند برای هر نیرو از زمان برقراری اولین تماس تا وقتی که جذب شود، 60 هزار تومان هزینه کردهاند و برای همین خاطر هم در پاکستان از همه رسید گرفتند که اگر کسی در وسط راه برید، میبایست تمام خسارت را میپرداخت.
در سازمان هر کس یک پرونده خوب و یک پرونده بد دارد و همه حرکات و خصلتهای او ثبت میشود و مثلا حتی اگر بدن شما بوی عرق هم بدهد در پرونده شما ثبت میشود و هر چه پرونده بد شما پر باشد به نفع سازمان است چرا که مهدی افتخاری نفر سوم سازمان یک روز برید و سازمان برای توجیح آن به این پرونده بد نیاز دارد. همه نیروها این پرونده را دارند جز مسعود و مریم که هیچ کس تحت هیچ شرایطی حق انتقاد از آنها را ندارد.
بعد از طی دوره پایگاه ضابطی کجا رفتید؟ سازماندهی شوید؟
بله، روال این بود که بعد از پایگاه ضابطی، افراد تائید شده را برای آموزش نظامی سازماندهی میکردند. من همراه 3، 4 نفر دیگر منتقل شدیم به پایگاه «جلیلی» در «سلیمانیه». ولی زمانی به آنجا رسیدیم که آموزشها شروع شده بود. بهمین خاطر تا شروع دوره بعد، حدود 20 روز در آشپزخانه کار کردیم.
10 روز از آموزش ما میگذشت که چند نفر از فرماندهان آموزش چریک شهری برای گزینش افراد جهت عملیات در داخل ایران از «کرکوک» به پایگاه جلیلی آمدند.
بعد از صحبت با تک تک افراد، من هم انتخاب شدم و به همراه 10، 12 نفر دیگر منتقل شدیم به دانشکده چریک شهری «ملک مرزبان» در شهر کرکوک که پایگاه بزرگی بود.
وقتی برای عملیات داخل ایران انتخاب شوید، به شما چه چیزی گفتند؟
از من پرسیدند کجا میخواهی عملیات کنی تهران یا شهر خودتان؟ گفتم چون در شهر خودمان من را میشناسند بهتر است آنجا نباشد ولی در تهران یا شهر دیگر حاضرم. تا اینکه شهر اصفهان را برای عملیات من در نظر گرفتند.
پس پایگاه ملک مرزبان باید با بقیه پایگاه ها متفاوت باشد. چه آموزش هایی آنجا میدادند؟
آموزشهای پایگاه ملک مرزبان که به آن دانشکده چریک شهری هم میگفتند در رابطه با عملیات های داخل بود. در آنجا کار با انواع سلاح، موتور سواری، ماشین سواری، آموزش جعل مدارک، شنود و در کل هر کاری که برای عملیات چریکی در داخل ایران لازم بود آموزش میدادند و هیچ نیرویی تا زمان اعزام، از پایگاه خارج نمیشد چون امکان داشت در تماس با بقیه پایگاهها، اطلاعاتی لو برود. افراد این پایگاه حتی در سازماندهیها نیز شرکت نمیکردند.
ادامه دارد...