بام ایران

خبری فرهنگی آموزشی ورزشی

بام ایران

خبری فرهنگی آموزشی ورزشی

هک یکصد سایت وهابی توسط هکر ایرانی

هک یکصد سایت وهابی توسط هکر ایرانی
یک هکر ایرانی با نام dnjournal2005 با نفوذ به حدود یکصد سایت گروههای وهابی صفحه اصلی آنها را تغییر داد.

به گزارش ایستنا در این مجموعه هک تصاویری شامل صورتی که با پرچم جمهوری اسلامی ایران و نشان مراکز هسته ای پوشیده شده در کنار پرچم شکسته رژیم اشغالگر قدس و عبارت Persian Gulf نمایش داده میشود.

در این صفحه در کنار فهرست نشانی سایت های هک شده در کنار نام مبارک حضرت علی (ع) عبارت "این است قدرت دفاعی ایرانیان" درج شده، همچنین هکر مزبور در این صفحه به دو زبان فارسی و انگلیسی اعلام کرده که وی عضو و یا وابسته به هیچ گروهی نیست.

هکر فوق با ارسال ایمیلی به ایستنا اعلام کرده سایت های فوق در مقابله با حمله به سایت های شیعی هک شده اند.

نسخه‌ جدید یاهو مسنجر منتشر شد

نسخه‌ جدید یاهو مسنجر منتشر شد
در نسخه‌ جدید این برنامه شکلک‌های خندان جدیدی اضافه شده‌اند که برندگان مسابقه شکلک‌های خندانی هستند که طی تابستان توسط یاهو برگزار شد؛ بازی‌ها نیز به نسخه‌ جدید این برنامه اضافه شده‌اند که می‌توانند در این نرم‌افزار مسنجر جدید اجرا شوند.
یاهو مسنجر 9 با رابط کاربری از نو طراحی شده و قالب‌ها و‌ فضای بیش‌تر و قابلیت عالی برای مشاهده‌ی تصاویر و ویدیوها در پنجره‌ی چت منتشر شد.

به گزارش ایسنا، در نسخه 9 یاهو مسنجر که برای ویندوز اکس پی عرضه شده هشدارهای هرزنامه‌ قابل مشاهده‌ بیش‌تر و قابلیت چت مستقیم با دوستان از وب‌سایت یا صفحه پروفایل آنلاین کاربران افزوده شده است.

ویژگی‌های جدید این برنامه شامل ویجت پینگ باکس است که کاربران می‌توانند آن را در صفحه‌های شبکه‌ اجتماعی خود قرار دهند؛ همچنین نخستین کنترل هرزنامه تعبیه شده در نسخه‌ کلاینت این مسنجر و به‌روزرسانی‌های ارتقاء یافته‌ای که می‌توانند از منابع بیش‌تری مانند Yahoo! Buzz و شبکه‌ی اجتماعی 360 این شرکت اطلاعات بگیرند، از دیگر ویژگی‌های جدید آن هستند.

در نسخه‌ جدید این برنامه شکلک‌های خندان جدیدی اضافه شده‌اند که برندگان مسابقه شکلک‌های خندانی هستند که طی تابستان توسط یاهو برگزار شد؛ بازی‌ها نیز به نسخه‌ جدید این برنامه اضافه شده‌اند که می‌توانند در این نرم‌افزار مسنجر جدید اجرا شوند.

ویدیوها و تصاویر ارسال شده توسط تماس‌ها در سمت راست پنجره چت نمایش داده خواهند شد و فهرست تماس دارای دو امکان مشاهده است که یکی بزرگ‌تر بوده و اطلاعات و تصاویر بیش‌تری برای هر تماس دارد و دیگری نسخه‌ی فشرده‌ی آن است.

۱۸ سال زندگی در قرارگاه اشرف(قسمت پنجم)

                    ۱۸ سال زندگی در قرارگاه اشرف(قسمت پنجم)

 

اینکه گفتید در نشست عمومی با فرد برخورد می‌شود یعنی چه کار می‌کنند؟

برخورد به این صورت است که شخصیت طرف را خرد می‌کنند. در نشست عمومی یقه‌اش را می‌گیرند که چرا از مبارزه کم گذاشتی؟ چرا مرز سرخ رد کردی و حرف‌های از این دست. این برخوردها طوریست که از شکنجه فیزیکی غیر قابل تحمل‌تر است.

 

 شما اول بار چه زمانی مسعود رجوی را دیدید؟ بقیه کادرهای اصلی را چه طور راحت می‌دیدید یا نه؟

 

به جز مسعود و مریم که در فرانسه بودند بقیه فرماندهان و مسولان را گهگداری می‌دیدیم.

 

دیدن کسانی مثل «مهدی ابریشم‌چی» یا «سیاوش» و یا «منوچهر الفت» که از بچه‌های قدیمی سازمان در زمان شاه بودند، برای ما افتخاری بود. ولی مسعود را اولین بار در جمع‌بندی عملیات چلچراغ در سال 67 دیدم و از اینکه رهبری سازمان را از نزدیک می‌دیدم احساس خوبی داشتم.


حالا جالب اینجاست که همین دیدن مسعود برای اولین بار را باید گزارش می‌کردی که وقتی او را دیدید چه احساسی داشتی؟ فقط هم باید نکات مثبت را می‌نوشتی. مثلا می‌گفتی با دیدن او فهمیدم که من دیر جذب سازمان شدم، اشتباه کردم، باید زودتر مثلا سال 60 جذب می‌شدم و حرف‌هایی از این دست.
در سازمان باید بدانی که همه اشکال‌ها از توست و آن کس که هیچ اشکالی ندارد، مسعود رجوی است.

شما از چه سالی وارد پادگان اشرف شدید؟ فضای حاکم بر پادگان اصلی سازمان چه طور است؟

اشرف یک پادگان نظامی است که من از سال 66 وارد آنجا شدم با این تفاوت که شما در پادگان می‌توانی روزهای پنجشنبه و جمعه را مرخصی بگیری و از آن خارج شوی ولی در اشرف این طورنیست. شما حق خارج شدن از پادگان را نداری مگر اینکه یا مریض خاصی داشته باشی یا مثلا زیارت کربلا باشد که آنهم نه به صورت فردی بلکه دسته‌جمعی و یا اینکه از نیروهای پشتیبانی باشی که سازمان به تو اعتماد صد در صد داشته باشد.
اگر اعتراضی هم بکنی می‌گویند تو یک نیروی پیشتاز هستی که با میل خودت به اینجا آمدی. مگر تو یک نیروی عادی هستی؟ برای چه می‌خواهی به شهر بروی؟ هوای بورژوازی به سرت زده؟ مگر در شهر چه خبره؟


در پادگان اشرف همه چیز از خوراک و پوشاک با سازمان است و شما فقط به عنوان نیروی رزمنده برایشان می‌جنگی. آنجا کسی حقوق ندارد، وسایل زندگی در اختیار کسی نیست، دقیقا مثل یک پادگان نظامی. کسی نمی‌تواند بنابر سلیقه خودش رفتار کند. کسی تلویزیون یا رادیوی شخصی در اختیار ندارد.


در آنجا شما هر روز باید گزارش کار بدهی و این گزارش کار در نشست عمومی خوانده می‌شود که به آن «عملیات جاری» گفته می‌شود. این نشست هر شب برگزار شده و هر کسی باید گزارش کار خود را بخواند.

 وضعیت‌ زن‌ها چه طور بود؟ آیا مثلا در عملیات‌های مهم از آنها استفاده می شود؟

عملیات آفتاب که قبل از چلچراغ انجام شد اولین باری بود که زنها مستقیما وارد صحنه درگیری شدند. تا قبل از آن، یا نیروی پشتیبانی بودند و یا درعملیات‌های منطقه‌ای و خمپارزدن‌ها شرکت می‌کردند. بعدا مسعود از قول مریم گفت که زن‌ها توانمندی‌های زیادی دارند و می‌توانند مسولیت‌های بالاتری بگیرند.


مسعود همیشه می‌گفت: مشکل انقلاب‌هایی مثل نیکاراگوئه، امریکای لاتین یا چین این بود که نتوانستند مشکل برابری مرد و زن راحل کنند و این را به افراد بفهمانند که یک مرد با نگاه یک انسان به زن نگاه کند. به همین خاطر چون زن همواره مورد استثمار قرار داشته، ما مسولیت آنها را از مردها بالاتر قرار می‌دهیم. از آن زمان «بند دال» که مسولیت پذیری زنان در سازمان بود، اجرا شد.


زن در سازمان تابوی مرد است و هرگونه علامتی که قدرت جنسی مرد را تحریک کند باید منع ‌شود. در واقع بحث انقلاب ایدئولوژیک را می‌خواهند از راه فیزیکی و با زور حل کنند. 

ادامه دارد...

۱۸ سال زندگی در قرارگاه اشرف( قسمت چهارم)

                     ۱۸سال زندگی در قرارگاه اشرف( قسمت چهارم)

 

شما در طول حضور در سازمان از «عملیات های مهندسی» که اوائل دهه شصت و بعد از لو رفتن تعداد زیادی از خانه‌های تیمی سازمان شروع شد چیزی شنیدید؟ مثلا در مورد ربودن، شکنجه و کشتن سه پاسدار کمیته‌های انقلاب (طالب طاهری، محسن میر جلیلی و شاهرخ طهماسبی) چیزی می‌گفتند؟

شنیده بودم که در اوائل دهه شصت اتفاقی به نام شبکه «عبدالله پیام» در سازمان افتاد و قضیه از این قرار بود که فردی از نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در سازمان نفوذ کرد و از طریق وی تعداد زیادی از خانه‌های تیمی لو رفت و افراد زیادی نیز دستگیر شدند. بعد از آن سازمان اعلام کرد هیچ رابطی در ایران ندارد. اما د مورد عملیات‌های مهندسی چیز زیادی نمی‌گفتند فقط در دوران آموزشی بود که یکی از افرادی که در قضیه سه پاسدار حضور داشت را دیدم.


اسم او «عبدالوهاب فرجی» معروف به «افشین» بود. البته خودش نگفت که چه کار کرده ولی مسئول آموزش ما (مهدی کتیرایی معروف به ساسان که در عملیات مرصاد کشته شد) جلوی بقیه بچه‌ها از او پرسید مثلا مانند همان کاری که با سه تا پاسدار کردی انجام بدهند؟
ساسان بعدا برایمان توضیح داد که افشین در قضیه شکنجه و کشتن سه پاسدار حضور داشته و همیشه هم این موضوع را با افتخار تعریف می‌کرد. او گفت شما هم باید به جایی برسید که مانند افشین باشید. منظور او این بود که به حدی از قساوت برسیم که از کشتن و شکنجه افراد خصوصا پاسدارها کوچکترین ابایی نداشته باشیم.

 به موضوع خوبی اشاره کردید، بحث پاسدارها؛ در سازمان چه تبلیغی روی پاسدارها می‌شد؟

پاسدارها دشمن شماره یک سازمان به حساب می‌آیند و حتی مثلا در نشست قبل از عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) مسعود خطاب به نیروها گفت: وقتی وارد تهران شدید هر کس را که دیدید بکشید خصوصا پاسدارها و بعد از 48 ساعت من وارد می‌شوم و دستور عفو عمومی می‌دهم! آنجا روی پاسدارها آنقدر کار می‌کنند که هیچ کس از کشتن آنها ابایی نداشته باشد. گاهی مانورهایی برای آموزش عملیات در داخل گذاشته می‌شد. یکی از دوستانم تعریف می‌کرد که باید یک موتور سوار را در مانور از روی موتور به زمین می‌انداختم و سریعا کارت شناسایی‌اش را می‌دیدم و اگر پاسدار بود او را می‌کشتم. وقتی موتور سوار را به زمین زدم و کارتش را بیرون آوردم دیدم معلم است ولی باز هم او را زدم. مسئولین آموزش بخاطر این کار من را تشویق کردند و گفتند وقتی معلمی اینقدر جسارت دارد که جلوی فرد مسلح بیاید حتما پاسدار است و باید او را کشت. خلاصه همیشه می‌گفتند اگر پاسدار را نکشی او تو را می‌کشد. البته این القائات برای هر کسی که می‌بایست ترور می‌شد صورت می‌گرفت. مثلا حتی اگر قرار بود یک راننده تاکسی ساده ترور شود، طوری علیه او تبلیغ می‌کردند که انگار بعد از آقای خمینی او نفر دوم رژیم است.

خب حالا که بحث به اینجا رسید بهتر است قدری از فضای حاکم بر پایگاه‌ها و نحوه رفتار سازمان با نیروها برایمان توضیح دهید.

مناسبات در سازمان طوری است که در ابتدا سعی می‌کنند علاقه طرف را به خانواده‌اش از بین ببرند. می‌گویند شما بعنوان یک رزمنده داوطلب برای آزادی ایران و نجات هم‌نوعان و خانواده‌های بدتر از خودتان تلاش می‌کنید و این تعلق‌خاطر به خانواده از انرژی شما در راه مبارزه کم خواهد کرد. اگر به فکر خانواده باشید خالص نیستید و بجای اینکه صد در صد برای امر مبارزه به رهبری وصل باشید مثلا 95 درصد خواهید بود و آن 5 درصد بقیه در زمان مبارزه، دست و پای شما را می‌بندد. پس بهتر است همه چیز را کنار بگذارید و آخرین پیام مسعود هم در سال گذشته این بود که خانواده، منبع فساد است و باید کاملا آن را فراموش کنید.

ولی به هر حال گاهی انسان به یاد گذشته و خانواده‌اش می‌افتد.

درست است. در این صورت شما می‌بایست در گزارش روزانه خود بنویسی که مثلا من امروز 5 دقیقه به مادرم یا پدر یا هر کس دیگری فکر کردم و 5 دقیقه از رهبری قطع بودم و از مبارزه کم گذاشتم. بعد در نشست‌های عملیات جاری که توضیح آن را خواهم داد این گزارش قرائت می‌شد و با شمار برخورد می‌کردند.


من شاهد بودم که چطور با خانواده های افراد برخورد می‌شد. گاهی پیش می‌آمد که فردی با خانواده یا همسر یا پدر و مادرش جذب سازمان می‌شد. در ابتدای کار همه اعضای خانواده را از هم جدا می‌کنند و شما دیگر حق نداری به آنها فکر کنی بعد طوری روی ذهن شما کار می‌کنند که اگر قرار باشد در راه منافع سازمان پدر یا مادر خود را بکشی این کار را خواهی کرد. از طرفی آنقدر برای افراد برنامه‌ریزی‌های مختلف می‌کنند که دیگر وقتی برای فکر کردن به خانواده برای کسی نمی‌ماند.

  

ادامه دارد...

آنتی ویروس مجانی

نرم افزار ClamWin

آنتی ویروس مجانی است.

سایت رسمی: http://clamwin.com 

اگه سرعتتون پایینه بهتون توصیه می کنم دانلود نکنید.خیلی طول میکشه.